روش سه روز یکبار :: مشاوره کنکور

به نام خداوند مهربان

دانش آموز عزیز سلام

امروز حرفام رو میخوام با یه داستان شروع کنم.

در سال 1968 المپیک در شهر مکزیکو سیتی برگزار شد.

دونده ها با شور و حرارت شروع به دویدن کردن و با هم به رقابت پرداختن.

تلاش کردن و تلاش کردن و تلاش کردن و یکی پس از دیگری از خط مسابقه عبور کردند.

تماشاگران اونها رو تشویق کردن و داورها هم فکر میکردن که مسابقه تموم شده و میرفتن که علایم مربوط به مسابقه رو جمع کنن

اما...

بلندگو به داوران اعلام کرد که هنوز یک نفر در حال دویدنه و از خط پایان نگذشته،پس خط پایان رو ترک نکنن

اون فرد «جان استفن آکواری »بود

دونده سیاه پوست اهل تانزانیا

جان اوایل مسابقه زمین خورده بود و پاش آسیب دیده بود اما هنوز هم داشت به زحمت و سختی حرکت میکرد که از خط پایان عبور کنه

چندین نفر اومدن که باهاش صحبت کنن و از ادامه دادن مسیر منصرفش کنن

اما اون،افراد رو با نشانه دست کنار میزد و به حرکتش ادامه میداد

جمعیت هم به شور و هیجان افتاده بودند و یکدست اونو تشویق میکردن

به هر زحمتی که شد جان از خط پایان عبور کرد و مسابقه به اتمام رسید

جوابی که جان به خبرنگار داد بسیار قابل تامل و تفکره.

خبرنگار ازش پرسید چرا با اینکه میدونستی نفر آخری و آسیب دیدی به تلاشت ادامه دادی؟؟

جان گفت:مردم کشور من 5000 مایل منو به مکزیکوسیتی نفرستادن که فقط مسابقه رو شروع کنم؛اونا منو فرستادن که مسابقه رو تموم کنم.

و چه درسی میتونیم از این حرکت بگیریم و این حرکت و تلاش چقدر زیباست واقعا

جان به ما درس حرکت کردن و عشق باری با مسیر رسیدن به هدف مستقل از نتیجه داد.

اما حالا تو دانش آموز عزیزم.نکنه که از همین الان دست از تلاش کردنت برداشته باشی؟

نکنه فکر میکنی که نمیشه در شرایطت بهبود ایجاد کنی؟

نمیدونم چطور فکر میکنی.اما اینو میدونم و مطمینم که نتیجه تو در این چند ماه اخیر میتونه خیلی بهتر بشه

من اینو تضمین میکنم و بهت قول میدم اما تو هم بهم قول بده مثل «جان استفن آکواری»نهایت تلاش و توانت رو بزاری و تا لحظه آخر بجنگی.

از امروز و در این فایل به شروع مباحث و آموزش جمع بندی پرداختم که بتونی نهایت استفاده رو از این ایام داشته باشی.

منتظر قسمت های بعدی که در همینجا آپلود میشه باش

یادت نره خانوادت تو رو نفرستادن که کنکور رو فقط شروع کنی؛فرستادن که این مسیر رو زیبا به پایان برسونی

مشاوره کنکور